...
نمی دانم
نمی دانم چرا شعرم نمی آید
و احساسم چرا خاکستری مانده است
از دیشب ...
چرا خشکیده بارانم ... ؟
مرگ ،همان پیرمردی بودکه ایستاد و گفت :پیر شویجوان ...