و تو را خواهم بود .

حرف های حرف

مهم راهی شدن حرف هاست .

شعرها ، حرف ها ، قصه ها ، مقال ها ،

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۵ اسفند۱۸:۵۱


 ...   
یک دانشمند می گفت : صفر ، ساده ترین و در عین حال پیچیده ترین مفهوم در حوزه ی درک است . اگر قرار بود در پیچیدگی هایش غرق شویم ، به تناقض های بنیان برافکنی برمی خوردیم که شاید باعث می شد دیگر محاسبات ساده ی ریاصیات را هم منطقی ندانیم . اما ریاضیات پابرجاست ، چون ساده بودن صفر را هم نمی توان انکار کرد . اما مسئله ی دردناک زندگی این است که از ساده بودنش هم نمی توان پیچیده بودنش را انکار کرد و منطق حکم می کند که صفر یک ماهیت ثابت داشته باشد و بازخورد این ماهیت ، یعنی ویژگی سادگی یا پیچیدگی اش هم برای ما یکسان باشد . صفر یک دنیا نامفهوم و متناقض است . اما همین صفر به اندازه ی تصورات کودکانه ی یک بچه ی کلاس اولی ساده و کوچک است : هیچ . این همان جمله ی اول است و این تسلسل آنقدر ادامه می یابد تا بیخیال آن شوی و یا تصمیم بگیری جور دیگری به مسئله نگاه کنی .         

....

hamra hi | ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۱
۰۸ اسفند۲۲:۴۶


...

آن موقع ما اصلا مفهوم این حرف خانم را نمی فهمیدیم . فقط همه به قیافه ی خانم زل می زدیم و محو ابهتش می شدیم . محمد که بچه دماغوی کلاسمان بود بنده خدا یک بار از شدت محو شدن ، چند ثانیه در جمع کردن دماغش تاخیر کرد و باعث شد نخی که از دماغش آویزان شده بود تا موزاییک های کف کلاس برسد . یادش بخیر ، نصف بچه های کلاس که خودم هم جزوشان بودم بلا نسبت مثل خر خندیدیم . آن نصفه ی دیگر هم که باز هم بلا نسبت مثل بز به محمد و خانم زل زده بودند ، فکر کنم هنوز نفهمیده بودند که این اتفاقی که افتاده در زندگی جزو اتفاقات خنده دار دسته بندی می شود .

شاید با خودتان بگویید این ها چه ربطی به هم دارند و من چرا باید به این شکل سخیف داستان های مسخره ی اول ابتدایی را این جا شرح بدهم . ربطش به این است که ما حق داشتیم ! کار به این که محمد روی دماغش کنترل نداشت و موجب تمسخر بچه ها می شد ندارم . مسئله این جاست که محمد آن روز حق داشت نفهمد ؛ همه ی ما حق داشتیم . ربطش به این است که در این برهه از زندگی ، یکی از مهمترین حقوق بچه ها با قدرت از ما گرفته می شد : حقی به نام نفهمیدن !

...


hamra hi | ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۶